چکیده:
سخن گفتن فرایندی ارتباطی است که طی آن پیامی از گوینده به مخاطب منتقل میشود. گفتوگو به معنی تبادل کلام بین دو طرف است و خلاف جدل که خصومت در آن شرط اساسی است، در گفتوگو هیچ ضرورتی ندارد که همراه با خصومت بین طرفین باشد؛ بنابراین رعایت اخلاق از ویژگیهای یک گفتوگوی مفید است. در قرآن کریم، گفتوگوهای فراوانی در زمینههای متعدّد آمده است دیالوگ داستانهای قرآن را میتوان از بُعد موضوعی نیز بررسی کرد. از آنجا که محورها و موضوعاتی که داستانهای قرآن را شکل میبخشد، گسترده و متنوّع است و تحقیقات فراوانی در این زمینهها انجام گرفته است؛ امّا تحلیلهای نشانهشناختی چندان در این باب صورت نگرفته و به همین دلیل هم، هنوز بسیاری از راز و رمزهای آن نهفته مانده است، لذا این پژوهش بر آن شد تا صرفاً به بررسی گفتوگوی پیامبران با مخافانشان، با رویکردی زبانشناختی و با روش توصیفی. تحلیلی بپردازد، باشد که به لایههای پنهان این گفتوگوها مخصوصاً مهارت آنان در تعامل با مخالفان خویش و رعایت اخلاق در نقد پی ببرد. در نهایت این نتیجه حاصل شد که پیامبران در گفتوگوی با مخالفان خویش همواره جانب ادب و احترام و حکمت و اخلاق را رعایت نموده و به تعبیر امروزی گفتوگوی آنان همواره با نقد اخلاقمدار بوده است.
کلید واژگان: قرآن، پیامبران، اخلاق نقد، نشانهشناسی، گفتوگو.
مقدّمه
بیان مسأله
تلاش بشر برای برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد قواعد و قراردادهایی که در سایهی آنها بتواند ارتباطی کلامی ایجاد کند، همواره مورد توجّه بوده است؛ کلامی که حاصل نزدیکی زبان و اندیشهی اوست و به یاری آن توانسته تفکّرات خود را به فرد یا افراد دیگر منتقل نماید. بیشک این کار یکی از نخستین اقدامات برای ساماندهی جامعهی انسانی در ایجاد ابزار فهمیدن، فهماندن و برقراری ارتباط با دیگران است. امری که در نگاه صاحبنظران علم مردمشناسی از محورهای بنیادین پایداری زندگی فرهنگی جوامع انسانی محسوب میگردد (روح الامینی،1381: 14). این امر با پیشرفت جوامع کما بیش رنگینتر شده، به طوری که یکی از ابزارهای اساسی نویسندگان و شاعران برای همهفهم کردن آثار خود به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر افکار و عقاید بشری گردیده است.
زبان فرآورده و قابلیّتی است که موجودیّت آن بدون حضور دیگری و تنها با حضور «من» امکانپذیر و قابل تصوّر نیست. زبان، محصول ضرورت ارتباط «من» با دیگری و تمایل و تمنّای تفاهم، همزبانی و همدلی «من» با اوست(ملاّ صالحی، 1377: 6؛ صفوی، 1380: 36). زندگی در صورتی معنا مییابد که بتوان با دیگران ارتباط برقرار نمود. بر همین اساس است که برخی از صاحبان اندیشه زندگی را با گفتوگو برابر میدانند و معتقدند زندگی در گوهر خود گفتوگو است و زیستن یعنی شرکت کردن در گفتوگو، یعنی پرسیدن، گوش دادن، پاسخ دادن، موافقت کردن و یا مخالفت نمودن(تودوروف، 1377: 184). به کمک چنین زیستنی است که بشر قادر به آفرینش فضایی خواهد بود که عقاید و افکارش در آن ببالد و شکوفا گردد. بر همین اساس گفتوگو یکی از پررنگترین عناصر زندگی به شمار میرود که در داستان اکثر پیامبران، بدان توجّه خاصی شده و هستهی اصلی آن نقد مخالفان خویش است که در این رابطه سؤالاتی ذهن نگارندگان این مقاله را به خود مشغول ساخت.
سؤالات پژوهش
١- جایگاه اخلاق در نقد و گفتوگوی پیامبران با مخالفان خویش چیست؟
٢- پیامبران با چه سبک و الگویی با مخاطبان خویش سخن گفتهاند؟
٣- آنان برای رسیدن به اهداف خویش از چه ابزارهای کلامی استفاده کردهاند؟
٤- زبانشناسی در کشف، درک و فهم لایههای پنهان گفتوگوهای قرآنی چه نقشی میتواند ایفا نماید؟
فرضیههای پژوهش
١- ویژگی بارز گفتوگوی پیامبران در قرآن با مخالفان نقد همراه با رعایت اخلاق است.
٢- پیامبران براساس مقتضای حال مخاطب با آنان سخن گفتهاند و در این زمینه روانکاوی مخالفان را بخوبی درک نمودهاند.
٣-پیامبران در رسیدن به هدفشان از ابزار زبان بعنوان اساسیترین ابزار استفاده کردهاند.
٤-علم زبانشناسی میتواند به کشف لایههای پنهان گفتوگوی پیامبران با مخالفان در قرآن کریم کمک شایانی بکند.
پیشینهی پژوهش:
با پژوهش و تحقیق در منابع متعدد در حدّ آگاهی نگارندگان تاکنون پژوهشی زبانشناختی در مورد گفتوگوی پیامبران با مخالفان در قرآن با محوریت نقد اخلاقی مورد ارزیابی قرار نگرفته است، ولی به برخی از کتابها و مقالاتی که پیرامون اسلوب «حوار» (گفتوگو) در قرآن کریم انجام پذیرفته است اشاره میشود: ١- «منهج الحوار فی القرآن الکریم»، از ابی زید الإدریسی، تأکید نویسنده در این کتاب بر این است تا با بررسی اهداف و شیوههای مختلف گفتوگو در قرآن به این موضوع اشاره کند که اسلام بر موضوع گفتوگو با سختترین دشمنان تأکید دارد و دیگران را به گفتوگو دعوت میکند و اینکار را ابتدا از خود شروع میکند (الإدریسی، بیتا: 106) بدون اینکه نویسنده به جنبههای ادبی و زبانشناختی آن بپردازد؛ ٢-«من بلاغة الإقناع فی الحوار فی سورة یس» اثر ایمن ابو مصطفی (الإمارات العربیة، دبی، 2009م) نویسنده فقط به موضوعات تفسیری آن پرداخته و به جنبههای ادبی آن کمتر اشاره کرده است؛ ٣- کتاب دیگری با عنوان: «منهجیة الحوار الجدلی فی القرآن الکریم والسنة النبویة» (أحمد الطعان، دار ابن کثیر، دمشق، 2003م) به زیور طبع آراسته گردیده که نویسنده به بررسی تفاوت میان حوار و جدل و شاهد مثالهای قرآنی آن پرداخته است و به جنبههای نشانهشناسی آن نپرداخته است؛ ٤- مقالهای از اسحاق رحمانی با عنوان: «دراسة عن أسلوب الحوار فی القرآن الکریم» (مجله النور للدراسات الحضاریة والفکریة، 2011م، شماره 4) به جنبههای عقلی و اخلاقی موضوع گفتوگو از نظر قرآن و اسلام پرداخته است؛ 5- «درآمدی توصیفی تحلیلی بر شیوههای گفتوگو در قرآن کریم» مقالهای از تورج زینیوند و همکاران (مجله پژوهشهای اسلامی، شماره 7، تابستان 1390) ولی همهی این پژوهشهای انجام شده به جنبههای دینی، تفسیری و اخلاقی گفتوگو و عبرتهای حاصل از آن پرداختهاند و هیچگونه اشارهای به جنبههای زبانشناختی آن نداشتهاند؛ بنابراین این مقاله در عنوان و روش در نوع خود جدید است.
اهداف تحقیق
١- یافتن لایههای اخلاقی روانشناختی پیامبران در گفتوگو با مخالفان خویش.
٢- جلوه دادن اهمّیّت زبانشناسی(صرف، نحو، بلاغت و فقه اللغة) در درک و فهم مفاهیم قرآنی.
٣- الگوگیری از پیامبران در گفتوگو و تعامل با مخالفان در جامعه.
٤- گسترش فرهنگ نقد اخلاقی در جامعه.
مفهوم شناسی واژهی نقد
نقد در لغت: جدا كردن دینار و درهم، سره از ناسره، تمیز دادن خوب ازبد، آشكار كردن، جدا كردن و بازشناختن محاسن و معایب سخن نقاد، آنكه درهم و دینار، سره را از ناسره جدا كند، آنكه خوب و بد را از یكدیگر تمیز دهد(ابن منظور،1990م: 14/ 254).
در فرهنگ فارسی نیز این معانی یرای نقد ذکر شدهاند: «جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره، تمییز و تشخیص، آشکار نمودن محاسن و معایب سخن»(معین، 1386ش، 4/3383) با عنایت به آنچه بیان گردید، نقد به معنای خردهگیری محض نیست؛ بلكه معیار و ابزار سنجش است تا از آن رهگذر سره از ناسره بازشناسی گردد. با این دیدگاه از عواملی که به رشد فکری، پرورش ذهن و تولید اندیشه کمک میکند«تفکّر انتقادی» است. تفکّر انتقادی علاوه بر آن که قدرت خلّاقیت صاحب آن را ارتقا میدهد، استقلالی در بصیرت فرد به وجود میآورد که به وی اجازه نمیدهد تحت تأثیر افکار جناحی و تبلیغات موهوم و تهاجم فکری و فرهنگی قرار گیرد؛ تفکّر نقّادانه، یکی از مهارتهای زندگی است که زمینهساز مهارت تصمیمگیری و حلّ مسئله است. این شیوه یک فرایند شناختی، فعّال و سازمانیافته است که شخص به کمک آن به بررسی افکار و عقاید خود و دیگران یا موقعیتهای خاصّ میپردازد و با ارزیابی و تفسیر ماهرانه خود به درک و فهم روشنتر و بیشتر دست مییابد، در قرآن کریم آمده است:
﴿ فَبَشِّرْ عِبادِ * الّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا اْلأَلْبابِ ﴾.[زمر:17-18]
«پس بشارت بده بندگان مرا؛ آن کسانی که به سخن گوش میدهند و از بهترین آن پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و خردمندان هستند». طبق این آیه، بندگان راستین خداوند و آنان که دل را به ذکر و نماز و یاد خداوند روشن و منوّر نمودهاند، هر خبر و سخنی را بدون اندیشه باور نمیکنند و پس از نقّادی، سبک و سنگین کردن، ارزیابی و گزینش بهتر و مطمئنتر، از آن پیروی مینمایند. این دسته افراد کسانی هستند که خداوند با استفاده از نیروی رسول باطنی(عقل و خرد) هدایتشان نموده است.
حال به ارزیابی گفتوگوهای قرآنی با رویکرد نقد اخلاقی میپردازیم:
گفتوگو در قرآن کریم
گفتوگو باعث حرکت و پویایی داستان میگردد چرا که حوار کلامی است که بین دو شخص رد و بدل میشود بهگونهای که یکی از آن دو کلام را به دست میگیرد. (دیماس، ١٩٩٩: ١١).
گفتوگو در قرآن کریم بیشتر سنّت پیامبران الهی با مخالفان دین است و آنها برای اینکه بتوانند دین خدا را در بین قوم خود انتشار دهند از این اسلوب بهره میبردهاند. «حوار» در داستانهای قرآنی بیشتر موضوعات دینی دارد. یعنی موضوعاتی که پیامبر اکرم به خاطر آن در بین قومش برخاست و با آنها به مجادله پرداخت و بیشتر از وحدانیت، رستاخیز، اینکه پیامبران از جنس بشرند و از فرشتگان نیستند، حوادث خارق العاده و معجزاتی که برای اثبات وجود پیامبران است، سخن میگوید(خلف الله، ١٩٩٩م: ٣٢٢) و خداوند گفتوگو را به عنوان جریانی زنده در قرآن وارد کرده است تا همهی بندگان از حال گذشتگان باخبر شوند و عبرت گیرند.
گفتوگو به عنوان عنصری که درحال حرکت و جریان است در داستانهای قرآنی وارد شده است و سیر داستان را زنده نگه میدارد و برای رسیدن به حقیقت نقش خود را به خوبی ایفا میکند. گفتوگو (حوار) در قصص قرآنی دارای تأثیر بسیاری در بازآفرینی مناظر و وقائع است. (الخطیب، ١٩٧٥: ١٣٠) گفتوگو در داستانهای قرآنی بهگونهای انجام میگیرد که مخاطب تصویر آن را در
نظرات